مهدی فیض اله پور؛ مهدی چراغی؛ زهرا میری
دوره 3، شماره 8 ، شهریور 1401، ، صفحه 19-36
چکیده
گردشگری به عنوان فعالیتی که در دنیای امروز توان تأثیرگذاری بر فرایند توسعه متوازن و خردورزانه را در همه عرصهها به نمایش گذاشته، مورد توجه طیف وسیعی از سیاستگذاران و برنامهریزان نظامهای سیاسی و مدیران اجرایی در کشورهای مختلف قرار گرفته است. در پژوهش حاضر، به منظور تحلیل رتبهبندی زمینههای توسعه گردشگری از آزمون ...
بیشتر
گردشگری به عنوان فعالیتی که در دنیای امروز توان تأثیرگذاری بر فرایند توسعه متوازن و خردورزانه را در همه عرصهها به نمایش گذاشته، مورد توجه طیف وسیعی از سیاستگذاران و برنامهریزان نظامهای سیاسی و مدیران اجرایی در کشورهای مختلف قرار گرفته است. در پژوهش حاضر، به منظور تحلیل رتبهبندی زمینههای توسعه گردشگری از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی استفاده گردیده است. بدین منظور ابتدا امکان انجام تحلیل عاملی بر روی نمونه تحقیق، با استفاده از آزمون بارتلت و شاخص کفایت نمونهبرداری KMO مورد بررسی قرار گرفت. مقادیرKMO برابر با 71/0 به دست آمد. همچنین مقدار آماری آزمون کرویت معادل 84/2323 برآورد شد که سطح معنیداری آن کمتر از 001/0 می باشد. بنابراین علاوه بر کفایت نمونه برداری، اجرای تحلیل عاملی نیز مقبول است. همین طور از آزمون T تک نمونهای جهت بررسی و رتبهبندی شهرستانهای استان استفاده شد. نتایج در بخش جاذبههای انسانساخت نشان داد که شهر کرمانشاه از نظر جاذبههای انسان ساخت دارای وضیعت مطلوبی میباشد. همچنین نتایج این آزمون در بخش گردشگری تاریخی و فرهنگی برای شهرستانهای کرمانشاه، پاوه، دالاهو، هرسین ، و صحنه به ترتیب برابر با 90/4، 69/4، 89/3 ، 12/3 ، 01/3 میباشد. در نهایت در بخش گردشگری طبیعی این شاخص برای تمامی شهرهای کرمانشاه به استثناء شهر سرپل ذهاب، قصر شیرین، اسلام آباد غرب و سنقر در وضعیت مطلوبی قرار دارد. یافتههای حاصل از آزمون فریدمن نشان می دهد که در همه شهرستان ها به استثنای شهرستانهای سرپل ذهاب، قصرشیرین، اسلام آباد و کنگاور شاخصهای طبیعی در رتبه اول قرار دارد و در بقیه شهرستانها نیز به غیر از شهرستان قصرشیرین جاذبههای طبیعی در اولویت دوم برنامهریزیها قرار دارد. نتایج حاصل از آزمون کروسکال والیس در بخش گردشگری انسانی نشان میدهد که بین شهرستانها از نظر شاخصهای گردشگری انسان ساخت تفاوت فاحشی وجود دارد.
منصوره یاراحمدی؛ عامر نیک پور
دوره 2، شماره 3 ، خرداد 1400، ، صفحه 74-89
چکیده
رشد شتابان شهرنشینی، در کشورهای درحالتوسعه شهری شدن فقر را موجب میشود. فقر پدیدهای چندبعدی است که درنتیجه ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و اﻗﺘﺼﺎدی، ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻓﻀﺎﯾﯽ ﻧﻮاﺣﯽ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺷﻬﺮ را دارای ﺗﻀﺎدﻫﺎی ﺑﺎرز و آﺷﮑﺎری میکند. هدف ازپژوهش حاضر تحلیل پراکنش فضایی شاخصهای فقر در شهر نورآباد ممسنی و مقایسه میزان آن در سه ...
بیشتر
رشد شتابان شهرنشینی، در کشورهای درحالتوسعه شهری شدن فقر را موجب میشود. فقر پدیدهای چندبعدی است که درنتیجه ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و اﻗﺘﺼﺎدی، ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻓﻀﺎﯾﯽ ﻧﻮاﺣﯽ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺷﻬﺮ را دارای ﺗﻀﺎدﻫﺎی ﺑﺎرز و آﺷﮑﺎری میکند. هدف ازپژوهش حاضر تحلیل پراکنش فضایی شاخصهای فقر در شهر نورآباد ممسنی و مقایسه میزان آن در سه دوره آماری 1385، 1390 و 1395 میباشد. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش توصیفی-تحلیلی میباشد. دادههای خام پژوهش از بلوکهای آماری شهر نورآباد استخراج شده است. برای بیمقیاسسازی شاخصها از روش فازی و همچنین بهمنظور تحلیل دادهها از روش تحلیل عاملی، لکههای داغ و همچنین خودهمبستگی فضایی موران در محیط نرمافزار GIS استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان میدهد فقر در نورآباد ممسنی الگوی توزیع خوشهای و خودهمبستگی فضایی دارد. در سال 1385 پهنه فقر 26/73 درصد از مساحت و 39/25 درصد از جمعیت شهر را در برگرفته بود که این پهنه در سال 1395 به46/18درصد از مساحت و46/85 درصد از جمعیت افزایش یافت. این پهنه نواحی غربی و مرکزی شهر را در برمیگیرد. از سوی دیگر پهنهی مرفّه که در سال 1385 حدود 44/16 درصد از مساحت و9/47 درصد از جمعیت شهر را در برمیگرفت در سال1395 به30/67 درصد از مساحت و33/87 درصد از جمعیت افزایش یافت. این پهنه بیشتر در نواحی شمال غرب و جنوب شرق دیده میشود. بررسی روند تغییرات نشان میدهد، هم پهنه مرفه و هم پهنه فقیر روند افزایشی داشته و در بین سال های 1385 تا 1395به تدریج338/28 و 46/37 درصد افزایش در جمعیت و 187/71 و 166/31 درصد افزایش در مساحت داشته است، از سوی دیگر روند کاهشی طبقه متوسط با53/91 درصد کاهش در جمعیت و 42/04 درصد کاهش در مساحت نشاندهندهی نابرابری فضایی و ایجاد شکاف طبقاتی عمیقی است که در ساختار فضایی شهر نورآباد ممسنی دیده میشود.