ناصر شفیعی ثابت؛ فاطمه کریمی مارزی
دوره 4، شماره 11 ، خرداد 1402، ، صفحه 18-35
چکیده
از آن جا که مشارکت اجتماعی مقدمه ای لازم برای دست یابی به زیست پذیری روستایی است، امروزه، سنجش آن در حوزه برنامه ریزی و سیاست گذاری برای سکونتگاه های روستایی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. زیست پذیری شامل ابعاد مختلفی است که بهبود هر بعد برای دست یابی به سکونتگاه زیست پذیر ضروری است. در این راستا، مشارکت اجتماعی روستاییان، نقش بنیادینی ...
بیشتر
از آن جا که مشارکت اجتماعی مقدمه ای لازم برای دست یابی به زیست پذیری روستایی است، امروزه، سنجش آن در حوزه برنامه ریزی و سیاست گذاری برای سکونتگاه های روستایی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. زیست پذیری شامل ابعاد مختلفی است که بهبود هر بعد برای دست یابی به سکونتگاه زیست پذیر ضروری است. در این راستا، مشارکت اجتماعی روستاییان، نقش بنیادینی در بالا بردن سطح زیست پذیری در سکونتگاه های روستایی دارد. پژوهش حاضر به روش کمی و توصیفی ـ تحلیلی و مبتنی بر ابزار پرسشنامه در 30 روستا و 400 خانوار نمونه تصادفی از طریق فرمول کوکران محاسبه شد؛ تجزیه و تحلیل دادهها از طریق نرم افزار SPSS و مدلسازی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج پژوهش آشکار ساخت، بر مبنای ضرایب استاندارد شده از میان شاخص های مشارکت اجتماعی روستاییان، شاخص مشارکت در فعالیت های آموزشی و عمومی با ضریب تأثیر 243/0 و شاخص مشارکت در فعالیت های سیاسی و انتخاباتی با ضریب 223/0 و شاخص مشارکت در فعالیت بسیج و خیریه با ضریب 201/0 بیشترین میزان تأثیرات را بر سطح زیست پذیری محیط روستایی در بخش مرکزی شهرستان جیرفت را دارند. افزون بر این، یافته های مدل ارتباطی پژوهش نشان داد برازش ضرایب مسیر مشارکت اجتماعی به میزان 65/0 بر زیست پذیری محیط روستایی تأثیر داشته است. براین مبنا، یافته ها آشکار ساخت، ضرایت مسیر متغیرها دارای برازش مطلوب است و میان شاخص های مشارکت اجتماعی و زیست پذیری محیط روستایی رابطه مثبت و معناداری مشاهده شد. همچنین، یافتههای این پژوهش نمایانگر آن است که با وجود تأثیر مثبت شاخص های مشارکت اجتماعی بر زیست پذیری محیط روستایی، مشارکت روستاییان در بهبود شاخص های زیست پذیری روستایی همچنان در سطح پایین ارزیابی میشوند به گونهای که با وجود بهبود شاخص های مشارکت اجتماعی هنوز روستاییان در ناحیه مورد مطالعه از همه ظرفیتها برای مشارکت در فعالیتهای زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی بهره نمیگیرند. بنابراین، می توان با ارایه آموزشها و آگاهی بخشی شفاف در زمینه توسعه فعالیت ها و برنامه های گوناگون روستایی و جلب اعتماد اجتماعی زمینه را برای مشارکت بیش از پیش آنان در اینگونه برنامه ها و در راستای بهبود شاخص های زیست پذیری روستایی فراهم آورد.
ناصر شفیعی ثابت؛ فاطمه زنگنه
دوره 3، شماره 8 ، شهریور 1401، ، صفحه 55-67
چکیده
جریانها فضایی بر بعد اقتصادی سکونتگاههای روستایی مؤثر میباشد که بر طبق نظریه داگلاس این جریانها شامل جریانهای افراد، سرمایه، کالا، اطلاعات و فناوری، پسماند است. این جریانها در گذر زمان سبب دگرگونی و تحول در بعد اقتصادی سکونتگاههای روستایی در دوسوی این جریان میشود. براین مبنا، پژوهش حاضر به بررسی این موضوع پژوهشی ...
بیشتر
جریانها فضایی بر بعد اقتصادی سکونتگاههای روستایی مؤثر میباشد که بر طبق نظریه داگلاس این جریانها شامل جریانهای افراد، سرمایه، کالا، اطلاعات و فناوری، پسماند است. این جریانها در گذر زمان سبب دگرگونی و تحول در بعد اقتصادی سکونتگاههای روستایی در دوسوی این جریان میشود. براین مبنا، پژوهش حاضر به بررسی این موضوع پژوهشی به روش کمی و با بهرهگیری از شیوه توصیفی ـ تحلیلی در 370 خانوار نمونه و در 29روستا شهرستان دماوند پرداخته است. با استفاده از روش آلفای کرونباخ پایایی شاخص اقتصادی معادل 893/0 محاسبه شد. همچنین، جریان فناوری و اطلاعات، مردم کالا و خدمات، پسماند و سرمایه به ترتیب برابر 893/0، 888/0، 865/0، 842/0، و 866/0 محاسبه شد که در هر دو گروه متغیرهای مستقل و وابسته از پایایی مناسبی برخوردار هستند. برای سنجش روایی (اعتبار)، با استفاده از روایی صوری، نظرات کارشناسان و متخصصان دانشگاهی در دانشگاه شهید بهشتی در ارتباط با موضوع مورد بررسی استفاده میشود. یافتههای پژوهش آشکار و روشن ساخت، رابطه معناداری بین جریانهای فضایی با بعد اقتصادی در سطح روستاهای مورد مطالعه وجود دارد، که میزان این رابطه و اثرگذاری به ترتیب جریان مردم با 443/0 ضریب همبستگی، رتبه اول تأثیرگذاری بر بعد اقتصادی سکونتگاههای روستایی و اطلاعات ـ فناوری با 357/0 ضریب همبستگی رتبه دوم و جریان پسماند با 320/0رتبه سوم و جریان کالاـ خدمات با 195/ 0 رتبه چهارم و جریان سرمایه با 099/0 ضریب همبستگی رتبه پنجم را در تأثیرگذاری بر ابعاد تحول اقتصادی سکونتگاههای روستایی را به خود اختصاص میدهند در این راستا، برای بهبود اثرگذاری همه ابعاد جریانهای فضایی بر تحولات اقتصادی سکونتگاههای روستایی توجه به رویکرد برنامهریزی یکپارچه روستایی ـ شهری به جای برنامهریزی جداگانه و مجزا روستایی ـ شهری پیشنهاد میشود.